مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن

مقاله حاضر براساس رهیافت درون دینى تلاش مى کند به این دو پرسش پاسخ دهد: آیا مى توان به طرح مفهوم آزادى در قرآن پرداخت؟ چگونه مى توان با بهره گیرى از یک مدل نظرى خاص، به تحلیل مفهوم آزادى از دیدگاه قرآن پرداخت؟
 

بررسى آیات قرآن نشان مى دهد که از دیدگاه قرآن، انسان با برخوردارى از ویژگى هایى همچون جانشینى خداوند، فطرت الهى، شخصیت مستقل و آزاد، اختیار و اراده، عقل به عنوان فاعل آزادى (مولفه اول)، انسان هاى دیگر، امیال و هواهاى نفسانى و طبیعت به عنوان مهم ترین موانع آزادى (مولفه دوم) و توحید و عدالت، شناخت و تکامل انسان به عنوان بهترین اهداف آزادى (مولفه سوم) دانسته شده اند.

در نتیجه مى توان گفت از دیدگاه قرآن، انسان براى رسیدن به رشد و تکامل باید از دخالت و سلطه انسان هاى دیگر، امیال و هواهاى نفسانى و طبیعت آزاد و رها باشد.
 

مقدمه

آزادى از واژه ها و مقوله هایى است که توصیف ها و تجویزهاى گوناگونى درباره آن صورت گرفته است. مکاتب فکرى و مذاهب آسمانى درباره آن دیدگاه ها و آراى خود را بیان کرده اند. از آن جا که این آرا و اندیشه ها بر اساس مبانى نظرى خاصى ارائه شده شاهد اختلاف نظرهاى زیادى درباره آزادى هستیم.

اسلام نیز درباره آزادى دیدگاه هاى ویژه اى ارائه کرده است. بررسى این دیدگاه ها با رویکردهاى متعددى امکان پذیر است که مراجعه به متون اصلى اسلامى و آرا و اندیشه هاى متفکران مسلمان از مهم ترین این رویکردها محسوب مى شوند.

بدیهى است رویکرد اول، هر چند مشکل تر است، از اهمیت بیشترى برخوردار است. بر این اساس، در این مقاله، برآنیم تا با مراجعه به قرآن کریم به عنوان معتبرترین و موثق ترین منبع و متن دین اسلام، دیدگاه اسلام را درباره آزادى بررسى کنیم.
 
مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن

نظام جمهورى اسلامى در ایران ضمن آن که یکى از شعارها و آرمان هاى اصیل خود را ((آزادى)) معرفى کرد، زمینه طرح دیدگاه هاى مختلفى را درباره آزادى و دیدگاه هاى اسلام در این باره را فراهم نمود.

از آغاز شکل گیرى نظام اسلامى تا کنون، به دلیل اوضاع خاص سیاسى ـ اجتماعى و نیز ماهیت خاص این نظام، قرائت هاى مختلفى از آزادى ارائه شده است. در یک تقسیم بندى کلى مى توان این قرائت ها را به قرائت هاى درون دینى و برون دینى تقسیم کرد. در این مقاله، از رهیافت درون دینى براى تبیین مفهوم آزادى استفاده مى شود. بى تردید با مراجعه به قرآن مى توان به داورى صحیحى دست یافت، ضمن آن که صحت و سقم دیدگاه هاى دیگر را نیز بررسى کرد.

مقاله حاضر در پى پاسخ گویى به این پرسش هاى اصلى است که آیا مى توان به طرح مفهوم آزادى در قرآن پرداخت؟ چگونه مى توان با بهره گیرى از یک مدل نظرى خاص، به تحلیل مفهوم آزادى از دیدگاه قرآن پرداخت؟

بر این اساس، این مقاله در صدد تبیین اقسام و مصادیق آزادى در قرآن نبوده، بلکه صرفا به تبیین مفهوم آزادى مى پردازد از دیدگاه مقاله حاضر، مى توان با مطالعه روشمند و اتخاذ الگوى نظرى مناسب، به بررسى دیدگاه قرآن درباره مفهوم آزادى پرداخت. 
 

مفهوم آزادى در قرآن

مفهوم آزادى از جمله مباحث بسیار مهم و مطرح در بحث آزادى است. تا کنون برداشت هاى متعددى از آزادى صورت گرفته است. این واژه از جمله واژگانى است که اندیشمندان و نظریه پردازان تعابیر و برداشت هاى مختلفى از آن ارائه داده اند. هر چند که این تعابیر مختلف است، از طرفى داراى مفهوم واحد و مشترکى هستند. این مفهوم واحد مشترک، بر اساس تحلیل مفهومى آزادى و تحلیل عناصر و مولفه هاى آن به دست میآید.
 
براین اساس، اگر بخواهیم چنین تحلیلى را از آزادى ارائه کنیم، به مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده آن مى رسیم که عبارتند از:
 
1. فاعل:
مراد از این مولفه شخصى است که متصف به وجدان یا فقدان وصف آزادى است. در پاسخ به پرسش ((آزادى چه کسى؟)) عنصر ((فاعل)) مطرح مى شود.

2. مانع:
مراد از این مولفه، شخص، اشخاص یا اشیایى است که مانع برخوردارى فرد دیگرى از آزادى مى شوند. پرسشى که در این جا مطرح مى شود این است که ((آزادى از چه چیز و یا چه کسى؟)). در پاسخ به این پرسش، مولفه دوم (مانع) مطرح مى گردد.
 

3. هدف:
مراد از این مولفه، قصد و غرضى است که فرد براى انجام آن نیازمند برخوردارى از آزادى است و یا حقوقى است که برخودارى از آنها، هدف اساسى فرد است. در این جا این مولفه در پاسخ به این پرسش مطرح مى شود که ((آزادى براى چه؟)).

همان طورى که ملاحظه مى شود، مفهوم آزادى داراى سه مولفه فاعل، مانع و هدف است و بر این اساس، مى توان آزادى را این گونه تعریف کرد:
آزادى فرد یا افرادى از قید فرد یا افراد دیگر براى انجام دادن رفتارى خاص و یا برخوردارى از حقوق اساسى خود. 2

با توجه به آنچه گذشت، پرسش اصلى مقاله حاضر این است: مفهوم آزادى در قرآن چیست؟ این پرسش را مى توان با تعابیر دیگرى طرح کرد: آیا بر اساس آیات قرآن، مى توان مفهومى واحد براى آزادى استنتاج و استخراج کرد؟ مولفه ها و عناصر اساسى آزادى در قرآن چیست؟ چگونه مى توان تحلیل مفهومى از آزادى ارائه کرد؟

به نظر مى رسد بتوان براساس مدل و الگوى مذکور به تحلیل مفهوم آزادى پرداخت و عناصر و مولفه هاى آن را بیان کرد. در این راستا، در صدد تبیین دیدگاه قرآن درباره فاعل، مانع و هدف آزادى به عنوان سه مولفه اساسى آزادى هستیم؛ بنابراین به دنبال آزمون امکان یا عدم امکان به کارگیرى این مدل نظرى در آیات قرآن هستیم و در صورت امکان، دیدگاه ویژه قرآن را درباره نوع خاص هر یک ازاین مولفه ها جست و جو خواهیم کرد.

مولفه اول ، فاعل آزادى

همان طورى که اشاره شد، مراد از ((فاعل)) شخصى است که متصف به وجدان یا فقدان وصف آزادى مى شود که مى توان آن را این گونه تعبیر کرد:
((الف آزاد است یا آزاد نیست)). در این عبارت، الف مولفه اول آزادى محسوب مى شود. حال در این بخش، با توجه به آیات قرآن، به دنبال توصیف ویژگى هایى هستیم که براى انسان به عنوان فاعل آزادى بیان شده است؛ از این رو لازم است دیدگاه قرآن درباره انسان و ویژگى هاى آن بیان گردد.

با مراجعه به آیات قرآن، انسان شناسى قرآن آشکار مى شود. انسان از دیدگاه قرآن داراى ویژگى هاى متعددى است که مهم ترین آنها ـ که به نوعى در ارتباط با آزادى انسان است ـ عبارتند از:
 
1. انسان خلیفه و جانشین خداوند در روى زمین است؛
در آیه سى ام سوره بقره مى خوانیم:

و اذ قال ربک للملائکه انى جاعل فى الارض خلیفه قالوا إتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدمإ و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انى إعلم مالاتعلمون؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد. (فرشتگان) گفتند: (پروردگارا) آیا کسى را در آن قرار مى دهى که فساد و خونریزى کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا میآوریم و تو را تقدیس مى کنیم. پروردگار فرمود: من حقایقى را مى دانم که شما نمى دانید.
 

در این آیه شریفه، انسان خلیفه خداوند در زمین معرفى شده است؛ هر چند که صرف خلافت از جانب خداوند، بر ارزش و جایگاه والاى انسان در میان موجودات دلالت دارد، ذیل آیه نیز به گونه اى دیگر بر ارزش انسان تإکید مى کند.

خداوند در پاسخ به فرشتگان مى فرماید: من حقایق و چیزهایى را درباره انسان مى دانم که شما نمى دانید. در واقع این عبارت، بیانگر این است که انسان داراى ارزش والایى است که فرشتگان از آن بى خبر بودند. بنابراین انسان از دیدگاه قرآن داراى چنان مقام و ارزشى است که از وى به عنوان ((خلیفه)) خداوند یاد مى شود. در نتیجه در آیاتى که خداوند انسان را آزاد معرفى مى کند، چنین انسانى مورد نظر است. انسان آزاد از دیدگاه قرآن، انسانى است که داراى ویژگى خلیفه اللهى باشد.
 
2. انسان فطرتى خدا آشنا دارد
از دیدگاه قرآن، انسان فطرتا خداشناس و موحد است:

فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن إکثر الناس لایعلمون3؛ پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتى است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
 

براساس این آیه ـ همان گونه که ملاحظه مى شود ـ انسان فطرتا متوجه دین خالص و راستین الهى است و از این رو ویژگى دیگر انسان از نگاه قرآن، خدا آشنا بودن فطرى او است. در نتیجه با ضمیمه این آیه به آیات دیگرى که آزادى را براى انسان به رسمیت مى شناسد ـ که به برخى از آنها در بخش اول اشاره شد ـ مى توان به این نتیجه گیرى دست یازید که انسان فطرتا با دین راستین الهى آشناست و اگر این دین آزادى را براى انسان به رسمیت شناخته، فطرتا با آزادى مزبور نیز به عنوان یکى از آموزه هاى دین آشناست و در صورتى که موانع برداشته شود، انسان ها به آزادى به عنوان ارزش اساسى انسان واقف گردیده و ارزش آن را درک خواهند کرد. به همین جهت یکى از رسالت هاى اساسى پیامبران رها ساختن انسان ها از موانع مختلفى است که ممکن است مانع شناخت آزادى و بهره بردارى از آن گردد.
 
3. انسان شخصیتى مستقل و آزاد دارد
 
از نظر قرآن انسان موجودى است که در انتخاب راه پس از هدایت، آزاد است. در آیه سوم سوره انسان پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفى مى کند، مى فرماید:
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.
بر اساس این آیه شریفه، انسان در انتخاب راه آزاد است و مى توان آن را بپذیرد و یا رد کند؛ بنابراین یکى دیگر از ویژگى هاى انسان، آزاد بودن اوست.

4. انسان موجودى است مختار و خود مى تواند سرنوشت خویش را تغییر دهد
 

از دیدگاه قرآن، انسان به گونه اى آفریده شده که مى تواند سرنوشت خودش را تغییر دهد. از این رو سنت الهى بر این قرار گرفته تا زمانى که انسان ها در یک جامعه به دنبال تغییر وضعیت زندگى خود نباشند، خداوند نیز تغییرى در زندگى آنها ایجاد نکند:
ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم4؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (وملتى) را تغییر نمى هد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.

بر اساس این آیه شریفه، اگر انسان ها موانع درونى رشد و پیشرفت خود را از بین ببرند و اراده تغییر در سرنوشت خویش را پیدا کنند، خداوند نیز تغییرات لازم را در زندگى و سرنوشت آنان انجام خواهد داد. دقت در مفهوم این آیه، روشن مى سازد که انسان از اراده و اختیار لازم براى تغییر زندگى و سرنوشت خود برخوردار است. انسان به گونه اى آفریده شده است که توانایى چنین تغییرى را دارد، در غیر این صورت ((حتى یغیروا ما بإنفسهم)) معنا و مفهومى نخواهد داشت.

از دیدگاه قرآن، انسان موجودى است با اراده و مختار، و توانایى تغییر وضعیت خود را دارا مى باشد. این ویژگى با آزادى انسان ارتباط وثیقى دارد. آزادى انسان در صورتى مفهوم دارد که وى بتواند آزادانه سرنوشت و زندگى خود را تغییر دهد. بدین ترتیب پایه و مبناى دیگرى براى آزادى انسان در این آیه شریفه مهیا مى گردد.

5. انسان از خوبى و بدى شناخت فطرى دارد 
 

از نظر قرآن، انسان فطرتا خوبى و بدى را مى شناسد و مى تواند این دو را از یکدیگر باز شناسد. انسان داراى چنان توانایى است که مى تواند با تإمل در اعمال و رفتارها و امور زندگى، اعمال و رفتار و امور نیک را از نادرست تشخیص دهد. خداوند در آیه هشتم سوره شمس پس از سوگند به خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، به جان آدمى سوگند یاد کرده، مى فرماید: ((فإلهما فجورها و تقویها؛ پس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او (انسان) الهام کرده است)).

براساس این آیه، شناخت خیر و شر به انسان الهام شده است و انسان فطرتا مى تواند این دو را تشخیص دهد. بنابراین یکى از ویژگى هاى انسان، امکان شناخت فطرى او از خوبى و بدى است و این شناخت فطرى پایه و مبناى دیگرى براى آزادى انسان را فراهم مى سازد. انسان به دلیل چنین شناختى، در انتخاب هر یک از خوبى و بدى آزاد است. از دیدگاه اسلام انسان به این دلیل آزاد دانسته شده که مى تواند خود خوبى و بدى را درک کند و بر اساس این درک، مسیر درست را انتخاب نماید.

بنابراین آزادى انسان بر مبناى فطرت و شناخت فطرى وى نیز اثبات مى شود و به گفته استاد مطهرى، ((اختیار و آزادى جز با قبول آنچه در اسلام به نام فطرت نامیده مى شود و قبل از اجتماع در متن خلقت به انسان داده شده است، معنا پیدا نمى کند)). 5

همچنین علاوه بر امکان شناخت فطرى از خوبى و بدى، انسان موجودى است عاقل و با برخوردارى از عقل مى تواند خیر و شر را تشخیص دهد. عقل از دیدگاه اسلام جایگاه بسیار بالایى داشته و در مقایسه با دیگر قواى بدن از ارزش والاترى برخوردار است. از نظر اسلام شناختى که بر اساس عقل به دست آید، شناخت حقیقى است و به گفته امام على7 عقل، هیچ گاه به انسان خیانت نمى کند:
هرگز اندیشه خردمندانه را نمى توان با دیدن چشم و شناخت حسى برابر دانست، چه بسا که چشم ها به صاحب خود دروغ بگویند؛ اما آن که از عقل راه بجوید، عقل به او خیانت نخواهد کرد. 6
 

بنابراین مى توان گفت وجود عقل در آدمى، از وى موجودى انتخابگر مى سازد و این امکان را براى انسان فراهم مى سازد که در زندگى خود تإثیر گذار باشد و بدین سان پایه و مبناى دیگرى در وجود آدمى براى آزادى فراهم مى شود و مى توان بر اساس عقل، آزادى انسان را استنتاج کرد. به گفته استاد مطهرى ((بشر مختار و آزاد آفریده شده است، یعنى به او عقل و فکر و اراده داده شده است)). 7

با توجه به آنچه به اختصار گذشت، مى توان ویژگى هاى انسان را از دیدگاه قرآن در یک جمع بندى این گونه خلاصه کرد: انسان خلیفه و جانشین خداوند در روى زمین بوده، فطرتى خدا آشنا، شخصیتى مستقل و آزاد داشته، موجودى مختار و با اراده و قادر به تغییر سرنوشت خود بوده، از خوبى و بدى شناخت فطرى داشته و از عقل برخوردار است. این ویژگى ها پایه و مبناى مستحکمى براى آزادى انسان فراهم مى سازد و بدین ترتیب، روشن مى شود که مولفه اول آزادى (فاعل) از نظر قرآن داراى چه ویژگى هایى است.


 

مولفه دوم، مانع آزادى


مولفه دوم آزادى، ((مانع)) آزادى است. بر اساس تحلیل مفهومى که ذکر شد، فرد در صورتى آزاد تلقى مى گردد که موانعى در برابر او نباشد. پرسشى که دراین جا مطرح مى شود این است که از دیدگاه قرآن کریم، فرد از دخالت چه موانعى باید رها باشد تا آزادى صدق کند؟ براى پاسخ به این پرسش نیز مراجعه به آیات قرآن رهگشاست؛ با مراجعه به آیات قرآن مى توان موانع آزادى انسان را از دیدگاه قرآن به طور مختصر و کلى این گونه فهرست کرد:
 



1. انسان هاى دیگر
قرآن هرگونه سلطه انسان ها بر یکدیگر، نفى و انکار کرده است. بر اساس برخى از آیات قرآن سلطه افراد که از آن به ((ارباب بودن)) تعبیر شده، ممنوع شده است. در آیه 64 سوره آل عمران مى خوانیم:

قل یا إهل الکتاب تعالوا الى کلمه سوإ بیننا و بینکم إلا نعبد الا الله و لانشرک به شیئا و لاتتخذ بعضنا بعضا إربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون؛ بگو اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که بین ما و شما یکسان است بایستیم، که جز خداوند را نپرستیم و براى او هیچ گونه شریکى نیاوریم و هیچ کس از ما دیگرى را به جاى خداوند به خدایى برنگیرد و اگر رویگردان شدند، بگویید شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.


در این آیه شریفه، انسان هاى دیگر مانع آزادى انسان ها شناخته شده اند و این مانع نفى گردیده است. براساس این آیه، هیچ کس حق ندارد خود را ارباب دیگران قرار داده و بر دیگرى سلطه اى روا دارد و از سوى دیگر نیز هیچ کس حق ندارد دیگران را ارباب خود قرار داده و سلطه دیگران را پذیرا گردد.

در این آیه، اتخاذ ارباب، در ردیف شرک به خدا قلمداد شده که اهمیت والاى این مسإله را بیان مى کند. بر این اساس، ایجاد سلطه بردیگران، شرک به خدا تلقى گردیده، همان طورى که اتخاذ سلطه و پذیرش آن نیز در حکم شرک به خداست.
 

در نظر گرفتن ((انسان هاى دیگر)) به عنوان مانع آزادى فرد، باعث شکل گیرى نوعى آزادى مى شود که از آن به ((آزادى اجتماعى)) تعبیر مى شود. آزادى اجتماعى، آزادى انسان از ناحیه دیگران است و به گفته استاد مطهرى، آزادى اجتماعى ((یعنى بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادى داشته باشد، دیگران مانعى در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانى در نیاورند که جلو فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند، یعنى تمام قواى فکرى و جسمى او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند)). 8

البته روشن است که اگر این مانع (انسان هاى دیگر) را به ((حاکمان و دولت)) تعمیم دهیم، در آن صورت مى توان از این آزادى به ((آزادى سیاسى)) به مفهوم خاص آن تعبیر کرد. بر اساس این تعمیم، سلطه و ارباب بودن حاکمان و دولت ها بر افراد و شهروندان رد شده است و هیچ حاکمى حق ندارد خود را ارباب مردم تلقى کند. در این صورت مى توان گفت فرد در صورتى آزاد است که از دخالت و سلطه انسان هاى دیگر و حاکمان رها و آزاد باشد.

2. امیال و هواهاى نفسانى
 
یکى دیگر از موانع آزادى انسان، امیال و هواهاى نفسانى انسانى است. از دیدگاه قرآن، انسان آزاد، انسانى است که اسیر امیال و هواهاى نفسانى خود نباشد. انسان در صورتى مى تواند به آزادى نایل آید که امیال و هواهاى نفسانى اش بر وى تسلطى نیابد. قرآن کریم کفار را گرفتار و سرگرم امیال و آرزوها معرفى مى کند و از پیامبر9 در خواست مى کند که آنها را به همین حالت رها کند:
ذرهم یإکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون9؛ رهایشان کن تا بخورند و بهره مند شوند و آرزوها سرگرم شان بدارند، به زودى خواهند دانست.
 

دقت در مفهوم این آیه و قرار دادن آن در کنار آیه 157 سوره اعراف10 ـ که در بخش اول مقاله توضیح آن گذشت ـ بیانگر این حقیقت است که گرفتار شدن در آمال و آرزوها، یکى از موانع اساسى آزادى انسان تلقى مى گردد.

در آیه 157 سوره اعراف رسالت پیامبران رهایى انسان ها از غل و زنجیر و موانع آزادى معرفى شده است، در حالى که در آیه فوق، از پیامبر خواسته شده که کفار را که سرگرم و گرفتار آمال و آرزوهاى خود هستند رها کند و به حال خود واگذارد. از این رو روشن مى شود که گرفتار شدن در امیال و آرزوها، از دیدگاه قرآن، مانع مهمى فرا روى آزادى انسان و گام نهادن به وادى ایمان و آزادى حقیقى است.

در آیه دیگرى، قرآن کریم پیروى از هوا و هوس را باعث خروج از عدل، داد و حق معرفى کرده و از مومنان مى خواهد که از آن پیروى نکنند:
یا إیها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهدإ لله و لو على إنفسکم إو الوالدین و الاقربین ان یکن غنیا إو فقیرا فالله إولى بهما فلا تتبعوا الهوى إن تعدلوا... 11؛ اى مومنان، به عدل و داد برخیزید و در راه رضاى خدا شاهد باشد، اگر چه به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد و اگر چه توانگر یا تهى دست باشد. خداوند بر آنان مهربان تر است، پس از هواى نفس پیروى مکنید که از حق عدول کنید....
 

بنابراین با توجه به این آیات، مى توان امیال و هوا و هوس را از موانع آزادى مورد نظر قرآن دانست. این آزادى از هوا و هوس، در کلام برخى از نویسندگان به ((آزادى معنوى)) تعبیر شده و تفاوت آن با آزادى اجتماعى این گونه بیان شده است:
آزادى معنوى برخلاف آزادى اجتماعى، آزادى انسان، خودش از خودش است. آزادى اجتماعى، آزادى انسان است از قید و اسارت افراد دیگر، ولى آزادى معنوى نوع خاصى از آزادى است و در واقع آزادى انسان است از قید و اسارت خودش. 12

3. طبیعت
 
یکى دیگر از عناصرى که مى تواند مانعى در برابر انسان باشد، عنصر طبیعت و هستى است که از دیدگاه قرآن کریم این مانع نیز از جلو انسان برداشته شده است. انسان مقهور طبیعت نیست؛ توانایى ها و ظرفیت هایى مانند عقل که در انسان است از وى موجودى ساخته که مى تواند در هستى تصرف کرده و خود را از بند آن برهاند. آیات متعددى در قرآن کریم وجود دارد که هستى و موجودات آن را مسخر انسان دانسته است، 13 از آن جمله است:

و سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض جمیعا منه ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون14؛ او آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، همه را از سوى خودش مسخر شما ساخته، در این نشانه هاى (مهمى) است براى کسانى که اندیشه مى کنند.
 

همان طورىکه ملاحظه مى شود، در این آیه همه آنچه در آسمان ها و زمین است، مسخر انسان دانسته شده است. براین اساس انسان در برابر طبیعت و آنچه در آسمان ها و زمین است، آزاد بوده و مقهور و مجبور آن خلق نشده است. در واقع این قسم از آزادى، دلالتى بر توان شناخت انسان دارد که به تدریج از هستى و اشیا و موجودات آن پیدا کرده و به تدریج با افزایش تجربه و علم او، قدرت و تسلطش بر طبیعت بیشتر شده و از آن رهایى یافته است.

توجه به این مولفه (طبیعت) در مفهوم آزادى، باعث شکل گیرى تحولى در مفهوم آزادى شده و به گفته برخى از نویسندگان غربى، رکن شناختى آزادى تحقق مى یابد. فرانتس نویمان بر این باور است که رکن شناختى آزادى در پرتو پیشرفت علوم طبیعى محقق شده است که بر اساس آن فهم طبیعت بیرونى، انسان را از قید ترس آزاد و رها ساخته است.

از نظر وى، در اندیشه سیاسى غرب ((ازویکو و منتسکیو، جاده به هگل و مارکس مى رسد که هر دو، این ضابطه اپیکورى ـ اسپینوزایى را قبول داشته که آزادى چیزى جز کسب بینش نسبت به ضرورت نیست و کسى که بفهمد چه روى مى دهد و چرا روى مى دهد، به یمن این فهم، آزاد مى شود)). 15

بنابراین مى توان گفت این رکن آزادى، با کسب بینش و درک از طبیعت بیرونى حاصل مى شود که خود آزادى، با این بینش و درک، قدرت تسلط بر طبیعت را به دست مىآورد.

با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که مهم ترین موانع آزادى انسان از دیدگاه قرآن، انسان هاى دیگر، امیال و هواهاى نفسانى و طبیعت هستند و این که انسان در صورتى آزاد است که بتواند از سلطه اینها آزاد و رها گردد. در چنین صورتى، مولفه دوم آزادى نیز تحقق مى یابد.
 

مولفه سوم، هدف آزادى

 


مولفه سوم آزادى، بیانگر هدفى است که براى رسیدن به آن، انسان به عنوان مولفه اول، از دخالت موانع به عنوان مولفه دوم، آزاد و رهاست. در این جا نیز لازم است با مراجعه به قرآن کریم، اهداف آزادى انسان را بیان کنیم. با توجه به آیات قرآن کریم ـ که برخى از آنها ذکر شد ـ مى توان مهم ترین اهداف آزادى را با توجه به نوع مولفه دوم (مانع) بیان کرد:
 
1. توحید و خدا باورى
 
یکى از مهم ترین اهداف آزادى انسان از دیدگاه قرآن، دورى از شرک و پذیرش اصل توحید است. این هدف از آزادى در رابطه با اولین مانع آزادى ذکر شده در این مقاله (انسان هاى دیگر) شکل مى گیرد.

اگر متغیر ((انسان هاى دیگر)) را مانع آزادى محسوب کنیم. در این صورت مطابق دیدگاه قرآن، اتخاذ ارباب و پذیرش سلطه دیگران با اصل توحید ناسازگار بوده و انسان را به شرک مبتلا مى گرداند.

همان طورى که گذشت در آیه 65 سوره آل عمران خداوند از پیامبر مى خواهد که اهل کتاب را به عبادت خدا و پرهیز از شرک و اتخاذ انسان هاى دیگر به عنوان ارباب دعوت کند؛ از این رو اتخاذ ارباب و پذیرش سلطه دیگران موجب ابتلاى به شرک، و آزادى از این سلطه و عدم اتخاذ ارباب، انسان را موحد واقعى مى گرداند.

براین اساس، شرط واقعى موحد بودن، عدم پذیرش سلطه دیگران است؛ بنابراین جامعه سیاسى توحیدى نیز جامعه اى است که در آن، حاکمان به سلطه بر شهروندان نیندیشند و آنها را برده و بنده خود نسازند. از آن جا که اصل توحید در اندیشه و تفکر اسلامى از جایگاه بسیار والایى برخوردار است، آزادى از سلطه دیگران نیز از ارزش و جایگاه بالایى برخوردار مى گردد.
 
2. عدالت
 

از دیدگاه قرآن یکى از اهداف آزادى انسان، عدالت است. این هدف با توجه به مانع دوم ذکر شده در این مقاله (امیال و هواهاى نفسانى) شکل مى گیرد؛ به عبارت دیگر، آزادى انسان از امیال و هواهاى نفسانى، انسان را به مقام و جایگاه عدالت نزدیک مى سازد، همان طورى که پیش تر گذشت، خداوند در آیه 135 سوره نسإ، مومنان را از پیروى هواى نفس بر حذر داشته و هدف آن را قرار گرفتن انسان در مدار عدل دانسته است: ((فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا...)).

براین اساس، انسان عادل کسى است که از سیطره و سلطه امیال و هواهاى نفسانى خود آزاد و رها باشد و رهایى از این امیال و هواهاى نفسانى، انسان را مستحق وصف عدالت مى گرداند؛ از این رو مى توان گفت هدف اصلى آزادى معنوى، رشد و تکامل اخلاقى و معنوى انسان و رسیدن به عدالت است. آزادى انسان از قید و بند و اسارت خود، او را به کمال انسانى نزدیک ساخته، به انسان عادلى که نمونه انسان کامل است، تبدیل مى کند.


3. شناخت و آگاهى

 
یکى دیگر از اهداف آزادى انسان از دیدگاه قرآن، کسب شناخت و آگاهى نسبت به هستى و امکان برخوردارى از نعمت هاى الهى است. این هدف، با توجه به در نظر گرفتن ((طبیعت)) به عنوان مولفه دوم (مانع) شکل مى گیرد. بر این اساس، آزادى انسان از طبیعت و رهایى او از سلطه آن، به منظور نیل به شناخت و آگاهى و قدرت تصرف در طبیعت است.
 

دقت در آیاتى که طبیعت و موجودات و اشیاى آن را مسخر انسان معرفى کرده، بیانگر این نکته است که هدف از این تسخیر، دست یابى به شناخت و آگاهى است که خود نیز به منظور کسب قدرت و توانایى تصرف در طبیعت در جهت بهره بردارى از آنان است؛ همان طورى که در آیه سیزده سوره جاثیه به این مسإله اشاره شده است: ((سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض جمیعا منه ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون)).

در این آیه براى کسانى که اندیشه و تفکر مى کنند، نشانه هاى مهمى در آسمان ها و زمین معرفى شده است. روشن است که این تفکر براى کسب شناخت و آگاهى است. در برخى دیگر ازاین نوع آیات مى خوانیم:
و هو الذى سخر البحر لتإکلوا منه لحما طریا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها وترى الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون16؛ او کسى است که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید و کشتى ها را مى بینى که سینه دریا را مى شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمت هاى او را به جا آورید.

توجه در این آیه، روشن مى سازد که هدف تسخیر دریا در مرحله نخست، استفاده از نعمت هاى آن است، اما هدف اصلى کسب شناخت و آگاهى نسبت به این نعمت ها و در نتیجه شکر آنهاست. همچنین در آیه دیگرى در این زمینه مى خوانیم:
الم تروا إن الله سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه و من الناس من یجادل فى الله بغیر علم و لاهدى و لاکتاب منیر17؛ آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمان ها و زمین است مسخر شما کرده و نعمت هاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟ ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى، درباره خدا مجادله مى کنند.
 

دراین آیه پس از آن که هدف از مسخر ساختن آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست را بهره بردارى از نعمت ها دانسته است، علت طغیان انسان ها را در برابر خداوند، ناآگاهى آنان مى داند؛ بنابراین مى توان گفت هدف اصلى آزادى شناختى، کسب شناخت و آگاهى است.

با توجه به آنچه گذشت، مى توان به این جمع بندى اشاره کرد که مهم ترین هدف آزادى انسان از دیدگاه قرآن، عبارت است از ((رشد و تکامل انسان)). این رشد و تکامل مى تواند ابعاد مختلفى داشته باشد که با توجه به آیاتى که ذکر رشد، مى توان به سه بعد و جنبه مهم آن اشاره کرد: رشد و تکامل عقیدتى که در پرتو باور به توحید و در نتیجه آزادى از سلطه دیگران حاصل مى شود، رشد و تکامل اخلاقى که در پرتو عدالت و در نتیجه آزادى از امیان و هواهاى نفسانى (آزادى معنوى) به بار مىآید و رشد و تکامل علمى و معرفتى که در پرتو شناخت و آگاهى نسبت به آزادى از طبیعت به وجود مىآید.

البته روشن است که رشد و تکامل انسان منحصر به این سه جنبه نبوده، هر یک از این جنبه ها نیز مى تواند زیر مجموعه هایى داشته باشد.
 

جمع بندى و نتیجه گیرى

آنچه گذشت کوششى براى دست یابى به مفهوم آزادى در قرآن بود. همان طورى که در مقدمه گذشت، براى رسیدن به این هدف، از رهیافت درون دینى بهره برده، تلاش کردیم براساس این رهیافت به دو پرسش اصلى مقاله پاسخ دهیم.

روشن شد که اولا، طرح مفهوم آزادى در قرآن با توجه به برخى از آیات امکان پذیر است؛ ثانیا، مى توان با بهره گیرى از یک مدل نظرى خاص به تحلیل مفهوم آزادى از دیدگاه قرآن پرداخت. همان طورى که اشاره شد، هدف از این پژوهش مختصر، نه تبیین مصادیق و اقسام آزادى در قرآن، بلکه تبیین مفهوم آن و نیز بهره گیرى از مدل نظرى براى مطالعه منظم و روشمند و در نتیجه فهم بهتر مفهوم آزادى از دیدگاه قرآن بود.
 

در این راستا ابتدا به طور مختصر جایگاه آزادى در قرآن را بررسى کرده، سپس تلاش کردیم با استفاده از مدل نظرى خاصى که مفهوم آزادى را به سه مولفه فاعل، مانع و هدف تحلیل مى کرد، به تحلیل مفهوم آزادى در قرآن بپردازیم. مباحث گذشته نشان داد که از دیدگاه قرآن، ((انسان)) با توجه به ویژگى هاى خاصى که گذشت، فاعل آزادى است، ((انسان هاى دیگر))، ((امیال و هواهاى نفسانى)) و ((طبیعت)) مهم ترین موانع آزادى و ((توحید و خداباورى))، ((عدالت)) و ((شناخت و آگاهى)) و در یک کلمه ((رشد و تکامل انسان)) بهترین اهداف آزادى است.

در نتیجه مى توان به این تعریف آزادى از دیدگاه قرآن اشاره کرد که: ((انسان)) از ((انسان هاى دیگر))، ((امیال و هواهاى نفسانى)) و ((طبیعت)) براى رسیدن به ((رشد و تکامل)) (توحید و خداباورى، عدالت و شناخت و آگاهى) آزاد و رهاست.

اقسام و مصادیق به دست آمده از این تحلیل مفهومى عبارتند از: آزادى اجتماعى ـ سیاسى، آزادى معنوى و آزادى شناختى. روشن است که این اقسام، اقسام انحصارى آزادى در قرآن نیست، هر یک از این سه مى تواند خود مصادیق و اقسامى را شامل شود.

در نهایت اگر بخواهیم یک نتیجه گیرى تجویزى نیز از این پژوهش براساس دیدگاه قرآن، ارائه دهیم مى توان گفت:
از دیدگاه قرآن، انسان براى رسیدن به رشد و تکامل باید از دخالت و سلطه انسان هاى دیگر، امیال و هواهاى نفسانى و طبیعت آزاد و رها باشد. انسان واقعى و آرمانى از دیدگاه قرآن انسانى است که داراى چنین وصف آزادى است.

بدین ترتیب آنچه از این پژوهش مختصر به دست مىآید، مفهوم آزادى در دو وجه توصیفى و تجویزى آن است و از این رو تبیین اقسام و مصادیق آزادى و تفاوت آنها فرصت و مجال دیگرى مى طلبد.

 

پی نوشت ها:

1. حجه الاسلام والمسلمین منصور میراحمدى عضو هیإت علمى گروه علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلوم (ع) و دانشجوى دکترى علوم سیاسى دانشگاه تهران.
2. این تعریف و تحلیل مفهومى مبتنى بر دیدگاهى است که یکى از نویسندگان غربى به نام مک کالومMac Callum طرح و بسط داده است. وى بر این باور است که مفهومConcept آزادى واحد و برداشت هاىConceptions از آن متعدد است. از نظر وى این برداشت ها بر اساس تإکید بر مولفه هاى سه گانه و یا برخى از آنها شکل مى گیرد.
3. روم (30) آیه 30.
4. رعد (12) آیه 11.
5. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج3، ص 420.
6. عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب (تهران: نشر ذره، 1373)، حرف ع.
7. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج1، ص 385.
8. مرتضى مطهرى، گفتارهاى معنوى، ص 14.
9. حجر (15) آیه 3.
10. ((الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوارئه و الانجیل یإمرهم بالمعروف و ینههم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم...)).
11. نسإ (4) آیه 135.
12. مرتضى مطهرى، گفتارهاى معنوى، ص 32.
13. از جمله آیات: رعد (13) آیه2، ابراهیم (14) آیه32 و 33، نحل (16) آیه 12 و 14، حج (22) آیه 65، عنکبوت (29) آیه61، لقمان (31) آیه 20 و 29، فاطر (35) آیه 13، زمر (39) آیه5، زخرف (43) آیه 13.
14. جاثیه (45) آیه 13.
15. فرانتس نویمان، آزادى و قدرت و قانون، ترجمه عزت الله فولادوند (تهران: خوارزمى، 1373) ص 102.
16. نحل (16) آیه 14.
17. لقمان (31) آیه 20.

نویسنده:

منصور - میراحمدی

منبع:

فصلنامه - علوم سیاسی - باشگاه اندیشه